"قلم توتم من است"

نوشتن آرامم می کند، با نوشتن می توانم ناگفته های بسیاری با خودم در میان بگذارم

"قلم توتم من است"

نوشتن آرامم می کند، با نوشتن می توانم ناگفته های بسیاری با خودم در میان بگذارم

هر چه بنویسم لاف و گزاف است. انسان بودنی ست که می شود ولی شدنی ست که می خواهد و لحظه ای که حرکت می کند و هنگامی که تحمل، می شود آنچه باید بشود...!

بایگانی
نویسندگان

خشی - زیر آسمان شهر

چهارشنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۷، ۰۲:۵۲ ق.ظ

همیشه با خودم می گویم مرز خیال و واقعیت کجاست؟ این پرسش محیرالعقول، استفهام انکاری و حتا تأکیدی از صادق هدایت در داستان "آفرینگان" که آیا یک لحظه زندگی ما عقلانی بوده است؟! 

آهنگ های امیر تاجیک همه شان خوبن ولی آهنگی مانند زیر آسمان شهر، در برهه ای از زمان شنیده شد که کوچک بودم و عقلی بس نارس داشتم. همین مقدار روده درازی را نمی توانستم انجام بدم و زندگی اینقدر و یا شایدم آنقدر، سهم و دهشتناک نبود. من هنوز نمی دانستم و نمی فهمیدم. دنیای من محدود بود به یک ساختمان پر از طنز و مهربانی - دشمنی های عاشقانه - دلسوزی، فداکاری، و قلوبی که بی هم نمی توانستند بزیند. بلحاظ روانشناختی و جامعه شناختی و چی چی شناختی فضیلتی نه باقی می ماند که پر از خمودی و بی حسی می شود، اگر بنای توضیح گذاشته شود. 

انسان فی نفسه رنج می کشد، حتا آنچه به آن وقوف ندارد. خبر ندارد و نمی داند. بنابراین خشی - آقای حمید لولایی مرهمی بر دلهای سوخته و در حال سوختن بود. یاد می کنم از آن دوران که آن لحظه های سکر و غفلت و دامنه محدود خواسته و بی خبری از این دنیای دون بازم بقول "هدایت" خیلی خوش می گذشت. 

سارتر می گوید: آدم وقتی نومید می گردد، به کودکی پناه می برد. آنچه ما به آن مبتلاییم حیله گرترین رژیم زمانه حاضر است. در نیمه دوم قرن مشرق زمین مانند اقتداری که در گذشته داشت دوباره بلند شد و بر علیه مغرب زمین قیام کرد. این قضاوت برای مغرب و مشرق بس - زود - است. اما رشد چین باستانی، امپراتوری های گذشته در البسه های متفاوتی به جهان قدرت بازگشتند. 

باری این سطور پایانی که درباره حکومت گفتم غیرتخصصی، غیرمنصفانه بود. بهرحال ظاهر را مصداق گرفتم. اما باز توانایی چین ولو پوشالی، قابل اغماض نیست. 

تاریخ بخوانید - اما روانشناسی مانند علم تشریح یا کالبدشکافی، زیر این پوست منسجم و زیبا را نشان می دهد و چون چشم انسان وحدت جوست از کثرتی که می بیند لذت نخواهد برد. علم تشریح چه جسم و چه روان، فضیلت زدایی می کند. و قطعات کوچکی که معجزآفرین بوده را کنار هم قرار می دهد. به دلیل محدودیت دید و ذهن، انسان قادر نیست از آن لذت ببرد چون در دامنه قدرت دید و ذهنش نیست. 

در نهایت یاد خشی بخیر باد

در این روزگار آشوب

یاد خشی افتادم و لا به لا کمی حرف زدم


زنده باد آزادی، آگاهی، دمکراسی حداکثری

دمکراسی یعنی نماینده و مسئول ما ( جامعه ) تغذیه ات می کنیم و تو مجبوری کار کنی وگرنه پایینت می کشیم و اما دیکتاتوری:

مسئولین از من ( فرد/ یک نفر )4 حقوق می گیرید FATF را تصویب کنید وگرنه از دزدی خبری نیست و لخت کردن مردم بی لخت کردن!

۹۷/۰۷/۱۱
Hamed Heidary Tabar

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی