"قلم توتم من است"

نوشتن آرامم می کند، با نوشتن می توانم ناگفته های بسیاری با خودم در میان بگذارم

"قلم توتم من است"

نوشتن آرامم می کند، با نوشتن می توانم ناگفته های بسیاری با خودم در میان بگذارم

هر چه بنویسم لاف و گزاف است. انسان بودنی ست که می شود ولی شدنی ست که می خواهد و لحظه ای که حرکت می کند و هنگامی که تحمل، می شود آنچه باید بشود...!

بایگانی
نویسندگان
دقیقا نمی دانم چه بگویم و یا از کجا؟ یک آدم پر درد و پر دردسر. کسی که جدی گرفته نمی شود و البته این خوب است مشروط به اینکه نزدیکتم نشوند. توانایی عقلی خوبی دارم، باهوشم، تو کل کهکشان نظیرم نیست، بجای وزارت اطلاعات همیشه مگس دنبالمه، در آینده قرار است سری به مشتری بزنم. 
حرف که به من می رسد،زبان نه قاصر که مغز تهی از خود است. شخصا عادات مفید و مضر، اخلاقی و غیراخلاقی زیاد دارم. منتها تا جایی که خودم را می شناسم بی آزارترین مخلوق در کل هستی ام. چون اصلا به کسی نزدیک نمی شوم تا چه رسد به آزار. روانشناسی روده درازی زیادی می کند که این به جهت طرحواره و آن بخاط کاباره هست، واقعیت این است من راز سر بهمرم. 
آدم شرافتمندی بودم. یک اخلاق محتاطانه دارم خیانت نمی کنم. به چند زن همزمان علاقه داشتم الان یکیشم کافیه. من فقط در شرایط متهم می شوم وگرنه من پیشدستی کردم غرورشان نشکند چون آنها بسراغم آمدند. دلیل اینکه نه نگفتم، طرح وجودی خودم بود. من شکسته بودم چطور می توانستم بشکنم؟ اما آنها نفهمیدند که این مهربانی نیست. چنانچه روانشناسی خوانده باشید: خزعبل زیاد می گوید، رشته غیرتجربی اما معتقده حرفشم درسته. در دنیا واقعی زیاده و راست کم. 
از آنچه من نیستم پوزش دارم
تصحیح می کنم
درباره من هر روز باید نوشت و اصلاح نمود