"قلم توتم من است"

نوشتن آرامم می کند، با نوشتن می توانم ناگفته های بسیاری با خودم در میان بگذارم

"قلم توتم من است"

نوشتن آرامم می کند، با نوشتن می توانم ناگفته های بسیاری با خودم در میان بگذارم

هر چه بنویسم لاف و گزاف است. انسان بودنی ست که می شود ولی شدنی ست که می خواهد و لحظه ای که حرکت می کند و هنگامی که تحمل، می شود آنچه باید بشود...!

بایگانی
نویسندگان

انگیزه ها

پنجشنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۷، ۰۴:۲۳ ق.ظ

بله، کدام شخص را دیده ایم که نقصی یا نقایصی نداشته باشد؟ از وضعیت مالی تا ناخوشی جسم و جان. لازم به شمارش دردها نیست. احتیاجی هم به پنهان کردن نواقص نداریم. ما خود را با همه ناکافی بودن کافی ندانسته ولی پذیرفته ایم. این باعث می شود از خودمان رنجی طاقت سوز نبریم که لگامی بشود برای بازی دادن ما توسط کسانی که روی این جاهای خالی، روی این نواقص سرمایه گذاری کرده اند. 

ما از جانب هم و از جانب حکومتها در حال بازی خوردنیم. آنها که با حضور همین نواقص کامل بی عیب و ناقص ما می شوند، به این باور رسیده اند کهنه تنها همه مانند آنهایند بل با لاپوشانی ناکافی بودن بر میلیونها انسان لایق و لاحق سیطره می یابند. به ما خود را کامل نشان می دهند و ما را مرتبن به خودمان ناقص. 

ناقص یا ناکافی! چاق یا لاغر! زشت یا زیبا! غنی یا فقیر! ابنها جملگی افیون مواد تخدیری هستند. کسی نمی تواند یاور خلق باشد. خلقها یاوری ندارند. انسانها یاور همدیگر نیستند و دلسوزی و انسانیت شعاری از سر نتجربیدن و یا زیرکی و شیطنت است. 

ما یکدیگر را و حاکمیت جهل و جور و نکبت، ما را به گناهی، به نقصی، محکوم می کنید. جایگاه او دقیقا کجاست؟ در دستان زجر دیده و اندیشه های غیر روشن ما. ما آنها را با توجه و حمایت خود به بالا می بریم تا آسمان را روی سرمان خراب کنند. 

گناه ساخته شده و با عوض کردن، جایگزین کردن، می شود از بار شوم و شیطانی آن کاست. من ناقص، نادان، ناتوانم. اگر کسی را من نمی پذیرد، به رای دیگران اهمیت می گذارم ولی با خود قهر نخواهم کرد. من اینگونه که برای راحتی خودم می کوشم، عزیز و محترم هستم. 

اما آنها گناه را می سازند تا همچون زالو خون ما را بمکند. و دهه هاست که می مکند. ولی با این وجود نکته اینجاست دو پارگی و بیگانگی من با خودم چه اندازه است، که وقتی نقصی از من رو می شود، آشفته می گردم و قصد جان خود دارم؟ تا این دیگران بر جسم و روان من مقدم اند؟ پس من چه هستم؟! جسمی بی ارزش که در سایه توجه اغیار همانند من زنده است. در دنیای کامل فقط کلمه و نقاب است. 

وقتی به وحدت با خود برسم با وحدت با جهان رسیده ام. اولین گام تمرین پذیرش خود است. دومین گام تعدیل است. سومین گام این است: من به خودم باید پاسخ بدهم نه شیخ و شحنه و گیریم خدایی هم باشد، این گونه نیست که فضولی و سرک در کار خلق بکشد. 

راه رهایی سرپوش گذاشتن روی آن نیست. این مزخرفات را دور بریزیم. ما از داوری همدیگر می ترسیم نه خدا نه دین. اریک فروم می گوید: آدمهای امروزی دیگر تحت تاثیر و قدرت دین و اخلاق به سر ... راهبر و راهنمایشان .. نظر عمومی و همگانی.

ص27

انسان در جستجوی معنا، رولو می

از این زندان قضاوتها تا رها نگردیم به آزادی نمی رسیم. ما نباید برای همدیگر زندگی کنیم. در غیراینصورت ماشین حمل عقده و فروخوردگی ها می شویم. هر انسانی تنها به خود خودش پاسخگوست و در صورتی که به دیگران پاسخ داد او از رنج عمیق بی ارزشی در عذاب است. این پاسخگویی انسان به خویشتک خویشش چنان است که خدا هم اینجا اضافی است. بنا بر این در این صورت کسی نمی تواند نقش قهرمان، عاشق، مقتدا و رهنما را برایتان بازی کند. تا زمانی خود را فرافکن بکنید خودتان نیستید. ماشینی هستید در دست دیگران. حالا این حکومت ملایی منسوخ است یا افراد جامعه ی حزبها یا هوسها، مدیریت فرد دست خودش نیست. دست عقلش برگرفته دانش تجربی و تئوریست، خارج است. پس تا زمانی حرف کسی را می توانیم بشنویم یا ببینیم یا بترسیم که به او اهمیت می دهیم. فرضن نماز جمعه روز جمعه را تعطیل کنید و نروید؟ آن امام جمعه با وجود تمام مخدری که زده ناامید و فرسوده می شود، چون استواریش را از خم کمر مخاطبینش دارد. 

من می تواهم بگویم، اگر تو خودت باشی و در خدمت خودت باشی، دنبال این یا اون راه نمی افتی! انگیزه هات رو بشناس. چرا می کشی؟ چرا آزاد می کنی؟ چرا میری؟ چرا از گناه می ترسی؟ اصلا تابحال فکر کردی چرا گناه ترس داره؟ چون چیزی رو ازت می گیرن که بهت دادن. اما اگر خودت بدست میاوردی، این ترس و حتا این واژه مبتذل گناه وجود داشت؟ نه. وجود هم نداشت. 


و حالا انگیزه من چه بودی، شما یا خودم؟!

۹۷/۱۰/۱۳
Hamed Heidary Tabar

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی