"قلم توتم من است"

نوشتن آرامم می کند، با نوشتن می توانم ناگفته های بسیاری با خودم در میان بگذارم

"قلم توتم من است"

نوشتن آرامم می کند، با نوشتن می توانم ناگفته های بسیاری با خودم در میان بگذارم

هر چه بنویسم لاف و گزاف است. انسان بودنی ست که می شود ولی شدنی ست که می خواهد و لحظه ای که حرکت می کند و هنگامی که تحمل، می شود آنچه باید بشود...!

بایگانی
نویسندگان

ریشه بدبختی های بشر

جمعه, ۱۳ مهر ۱۳۹۷، ۰۱:۱۱ ب.ظ

اولین چیزی که با تیتر به ذهن متبادر می شود، ممکن است این باشد: گنده گویی کردم. از این که بگذریم چون به ذهن من آمد نه ذهن شما و از جانب خودم به خودم نسبت دادم نه شما به من نسبت داده باشید؛ مسئله بدبختی و گرفتاری بشر کجاست؟ من قطعا و هرگز نمی توانم پاسخ بدهم. اما می پرسم: چه چیزی انسان را ودارا به انجام کاری می کند؟ یکی از فراعنه مصر با پشه ها هم با عطوفت رفتار می کرد و بودند فرعونهایی که قصد کشتن خدای آسمانها و کرات  را داشتند. 

خیلی کم پیش میاید یک کودک موفق به داشتن امنیت بشود. نداشتن امنیت می تواند انسان را به هر سویی بدواند. به هر جایی ببرد. خیلی بار و پیوسته از قدما تا متأخرین، می گویند ریشه کردار ناپسند و زیادت طلبی که به دیگران صدمه و آسیب می زند نه زیادت طلبی که در حق خود جفا می کند، در طمع است. نمی دانم و یا نمی گویم درست یا نادرست است. اما نقش امنیت را نادیده نگیریم. اونچه باعث میشه یک حیوان یا یک انسان بهم یا بغیر حمله ببرند، مولود امنیت است. یا از گرسنگی یا از بیم تهاجم، هجوم به مهاجم می برد. بویژه اگر انسان بی بهره از امنیت نهادینه شده دوران کودکی هم باشد.

کودکی که آغوش امنی احساس نکرده آدم پر سر و صدایی می شود. ما با درد طرد، ترک، دوست نداشتنی بودن، متعلق نباش، بزرگ نباش و .... پیوسته در ارتباط بودیم و هستیم. یک سگ از تحقیر دیگران نگران نمی شود. چون در زندگی او این مسئله با مسئله امنیت گره نخورده و درکی از این مسئله ندارد. ما چرا غصه می خوریم یا می خندیم؟ در هر حالتی نوسان امنیت را در خود احساس می کنیم. مانند یک پراکسی تلگرام که اینترنت ضعیف می شود یا پراکسی را هدف قرار می دهند، ارتباط ما با داده های موجود قطع می شود، یعنی درون خودمان جمع می شویم و مانند جوجه تیغی به هر چیزی تیغ پرتاب می کنیم چون هستی ما در خطر افتاده، که ترس است و اضطراب. این مثل روشن کننده یک مسئله مهم است. امنیت بخودی خود یعنی تحمیل و هجوم یک حالت به ما و باعث قطع کردن ما با جهان خارج می شود. از انسانی که ترسیده، مضطرب و پریشان است جز عصبیت و هجوم چیزی ساطع نمی شود. 

در زندگی خود، در تمامی لحظات خود، با امنیت مواجه هستیم. امنیت مانند مرض قند است. مانع التیام زخم ها می شود. رابطه امنیت و توان فردی هم یک رابطه مستقیم است. ترس یک کودک با ترس یک گلادیاتور یا پارتیزان برابر نیست و این نیز مشخص می کند تعداد چیزهایی که برای کودک ترسناک است بیشتر از گلادیاتور است. امنیت مشدد و مقوم طمع است. هر مقدار که انسانی بترسد و امنیت نداشته باشد، کارهای خطرناک می کند. بیش از اینکه بخواهد ترسناک جلوه کند، ترسیده است. 

۹۷/۰۷/۱۳
Hamed Heidary Tabar

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی