جهان پویا
فردا اولین روز بهبودی را آغاز می کنم. رهایی بزرگترین موهبت و تمام نشدنی ترین ثروت است. و وظیفه نوشتن این است: بدانم چه باید انجام بدهم. چون انسان فراموشکار است. جدا از این مغز یک حافظه است. و انسان تجربی و در آزمون و خطا موفق به راه جویی می شود. برای همین در جهان پویاییست. پویایی یعنی تغییرات دائم صورت می گیرد. و این نیز بدین معناست: هر عصر خصوصیت، خاصیت، ملزومات و قانون و حقوق خاص خود را دارد. جهان نو بشود یا کهنه را نمی دانم. اما در عهد دقیانوس گلکسی نبود. این یعنی اضافه شدن یک نیاز به نیازهای انسان. ضرورت بازنگری و حذف و اضافه در قانون. و مسئولیت بدینگونه که جهان پیوسته تغییر می کند و تبدیل می شود، و همه چیز ضرورت هارمونی را می پذیرد. شغلهایی اضافه و شغلهایی حذف می شوند. مانند گلیم یا موج باف از میان می رود و در روزگاری آهنگر. جای اینها را ماشین نگیرد چیزی دیگر خواهد گرفت. پس انسان نمی تواند جلوی تلون و تکثیر و تغییر و تحول را بگیرد و هر متخصصی از حقوقدان تا جامعه شناس مادام با این موج بروز می شود جز ستگمران و جباران که منافعشان در وحشی نگه داشتن توده هاست چه کمونیست، چه شاه و چه ملا.