روان رنجوری و ندیدن حقیقت
گفته شده است که مردم نمی توانند حقیقت را ببینند زیرا خودشان بین حقیقت و خویشتن قرار می گیرند. این حرف درست نیست زیرا وجود ما، بخودی خود، چیزی نیست که حقیقت را تیره و تار می کند و غیر از آنچه هست جلوه می دهد بلکه نیازهای سرکوب شده و تضادهای درونی روان رنجور ماست که حقیقت را دگرگونه جلوه گر می سازد و موجب می شود تا تعصبها و انتظارات شخصی خود را به آدمهای دیگر و محیط زندگیمان فرافکنی کنیم و در نتیجه حقیقت را چنانکه هست نبینیم و نشناسیم. بنابراین عدم شناخت ما از خویشتن است که موجب می شود ما اشتباهات و نادرست دیده های خود را "حقیقت" می پنداریم. انسان هرچه شناخت کمتری از خویشتن داشته باشد بیشتر در معرض اضطراب و خشم غیرمنطقی قرار می گیرد و چون معمولاً خشم مانع بینش شهودی ما می شود گرفتار دلهره و اضطراب می شویم و از درک حقیقت بیشتر و بیشتر دور می مانیم. ص286
کتاب: انسان در جستجوی خویشتن؛ نویسنده رولو می؛ ترجمه: سیدمهدی ثریا؛ چاپ: سوم - 1392؛ انتشارات: دانژه.