تضاد
چهارشنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۷، ۰۳:۱۹ ق.ظ
از یک سو خوابم می آید و از سویی عطشی سیری ناپذیری نمی گذارد چشمانم بسته شود. مایلم یکسر کتاب بخوانم. کتاب و کتاب. این، انسان را. این غضب زمین را بشناسم. قواهای مختلفه از همه جهات هجوم می آورند. یکی از این قواهای مهاجم و طبیعی: خواب و دیگری خستگی است. انسانهایی هستن مانند من از هر چیزی سرخورده اند و بقای خود را در کتاب می یابند. واقعا من ابتدائا هیچ ایکن دریافته که هر چیزی پابندت حیاتت می کند، زیباست. اما من فرزند آزادی ام. بدون آزادی و استقلال پوچ تر از اکنونم!.
۹۷/۰۷/۲۵